نامگذاری حج و حکمت ها

مکه

حج در لغت به معنای قصد آمده است . لذا با حرف «الی» متعدی می شود؛ «حج الینا» یعنی قصد ما را کرد. حج بیت اللَّه الحرام یعنی قصد خانه خدا را داشتن برای انجام مناسک و حاجّ بمعنای کسی است که مقصد و مقصودش زیارت خانه خدا باشد. این واژه مشتقات دیگری هم دارد مثل محاجّه؛ جدال کردن، حج اکبر؛ حجّی که همراه با وقوف در عرفات باشد، حج اصغر؛ حج بدون وقوف یا به تعبیر دیگر عمره، حُجّه؛ دلیل و نیز مَحَجّه؛ راه مستقیم. معنای دیگر از امام پنجم علیه السلام نقل شده است. ابان بن عثمان از امام باقر علیه السلام درباره علت نامگذاری حج سؤال کرد و امام علیه السلام فرمود:

«حَجَّ فُلَانٌ؛ أَیْ أَفْلَحَ فُلَانٌ»؛

«فلانی حج کرد، یعنی رستگار شد.»

شاید این نامگذاری به لحاظ نتیجه باشد. کسی که قصد خانه یار می کند و به دیدار و وصال او نائل می شود قطعاً به فلاح و رستگاری نزدیک شده، مقرب می شود؛ بنابراین نتیجه قصد بیت، رستگاری است و فوز و فلاح غایت و مقصود قصد بیت است که البته چیزی جز

هم نشینی و هم سخنی با خدا نیست. اگر کسی قدر و منزلت این مجالست را بداند، قالب تهی می کند و یک لحظه مرغ وجودش تاب تحمل قفس جسم را نمی کند.

فضیل بن عیاض می گوید: جوانی دیدم اندر موقف خاموش ایستاده و سر فرو افکنده همه خلق اندر دعا بودند و وی خاموش! گفتم: ای جوان تو نیز چرا دعایی نکنی. گفت: مرا وحشتی افتاده است، وقتی که داشتم از من فوت شد. هیچ روی دعا کردن ندارم. گفتم: دعا کن تا خدای تعالی به برکت این جمع ترا به سر مراد تو رساند. خواست که دست بردارد و دعا کند، نعره ای از وی جدا شد و جان با آن نعره از وی جدا شد

حج به معنای قصد است و قصد بدون مقصود ممکن نیست. مقصد، حج بیت اللَّه و کعبه است. کعبه دو قسم است؛ کعبه صوری و کعبه معنوی. آن که به دنبال صورت کعبه است، حج ظاهری به جای آورده و از رسیدن به باطن حج محروم است. به این گونه حج، «حج آفاقی» می توان گفت.

اما اگر مقصد حج، کعبه معنوی و بیت واقعی و حقیقی بود، «حج انفسی» حاصل شده است.

در حج انفسی احرام، تلبیه، طواف، نماز طواف، سعی، عرفات، منا، رمی و ذبح معنای دیگری دارد و صورتی واقعی پیدا می کند و گرنه در حدّ ظاهر و سیر آفاق و انجام اعمال بی محتوا باقی خواهد ماند.

کعبه معنوی و بیت اللَّه حقیقی، مقام قلب است. مقام قلب دو مقام است؛ یا مقام قلب انسان کبیر، که همان بیت معمور یا لوح محفوظ است و یا مقام قلب انسان صغیر که از آن به مقام نفس یا مقام فؤاد تعبیر می شود؛ بنابراین، مقصد حج انفسی، یا اتصال به حقیقت انسان کامل است یا اتحاد با حقیقت انسان صغیر، که در هر دو صورت، حاجی گامی در جهت نیل به حج حقیقی برداشته است.

در حدیثی، درباره کعبه آمده است:

«انّ أَوّلَ بَیت مَدَت عَلی الماءِ وَ ظَهَرت عَلی وَجهِهِ کانَتِ الکَعبَه قَبلَ الارضِ وَ ما عَلَیها مِنَ البُیُوتِ.» 

و در حدیث دیگری آمده است:

«الکَعبَهُ أوَّلُ بَیت ظَهَرت عَلی وَجهِ السَّماءِ عِندَ خَلقِ السَّماء، خَلَقَهُ اللَّهُ قَبلَ الارضِ بِأَلفَی عام و کانَ زُبدَهً بَیضاءَ عَلی وَجهِ الماءِ فَدَمِیَتِ الارضُ تَحتَهُ».

این دو حدیث یادآور یکی از آیات قرآن کریم است: «انّ أوَّلَ بَیت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلعالَمینَ»

تطبیق حج انفسی مربوط به انسان کبیر بر حدیث: مراد از کعبه نفس کلی انسان کبیر است که همان بیت اللَّه الأعظم می باشد. ظهور آن بر ماء، اشاره به عوالم روحانی دارد که از قلب انسان کبیر نشأت گرفته است. یکی از قواعد عرفانی می گوید: هر گاه وجودی فوق وجود دیگر بود، وجود بالا بر وجود پایین تسلّط و احاطه دارد. قرآن می فرماید:

«هُوَ الّذِی خَلقَ السَّمَواتِ وَالارضَ فِی سِتَّهِ أَیّام وَ کَانَ عَرشُهُ عَلی المَاءِ». 

لذا عرش، قبل از خلقت آسمان ها و زمین مادی، وجود داشته است، البته مراد از عرش دو چیز می تواند باشد؛ یا مراد عرش معنوی است که همان عقل اول است؛ در این صورت، ماء همان آب ظاهری است. وجه دیگر این که منظور از عرش علم مطلق الهی است که فوق علوم جزئی است. بر این اساس، «بکّه» اشاره به نفس مکی انسان کبیر دارد و منظور از ناس عموم مردم است. در این آیه تمام انسان ها مکلف به توجه به انسان اعظم اند؛ حتی انبیا و اوصیا.

مبارک اشاره به برکاتی دارد که از انسان کامل سرازیر شده به مراتب پایین تر می رسد، چنانکه فیض ها و تجلّیات او هدایتی است که از جناب قدس انسان کامل به عوالم مادون تنزّل می یابد. هر کس به این حریم وارد شود، در امنیت مطلق است: «وَ مَن دَخَلَهُ کانَ آمِناً».

اگر انسانی مستعد است، باید به حریم بیت اللَّه اعظم، که مقام قدسی انسان کامل است، وارد شود و راهی به آن بیابد: «وَللَّهِ عَلی النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَن استَطاعَ الَیهِ سَبیلًا».

حج عمل صالح است و عمل صالح دو گونه است؛ عمل صالحی که مربوط به اهل شریعت است و آن عملی است که ریا و سُمعه یا شکی در آن نباشد، بلکه خالص برای رضای خدا صورت گیرد؛ اما عمل صالح واقعی مربوط به اهل حقیقت است. آنان که اهل وصل اند، به هنگام عبادت جز صاحب عبادت نمی بینند. عمل آنها محجوب نیست بلکه با شهود حق صورت می گیرد.

گسترش عوالم بعد از کعبه، از عوالم روحانی است و سپس به عوالم جسمانی می رسد؛ زیرا روحانیات از جسمانیات لطیف تر و وجود آنها بالاتر است؛ بر این اساس، عالم ارواح و عالم امر، بر عالم خلق و عالم اجسام مقدم است و عالم ماده پایین ترین درجه عالم هستی است.

تطبیق حج انفسی مربوط به انسان صغیر بر حدیث: مراد از کعبه، که اولین بیتی است که ظاهر شده است، قلب انسان است و ظهور آن بر ماء تعلّق روح به نطفه و بدن مادی است. خلقت آن، عبارت از خلقت قلب انسانی قبل از روح حیوانی است و قبل از زمین بدن که ممکن است از آن تعبیر به دو هزار سال بشود. از آنجا که بدن طفیل روح است، پیدایش و رشد آن براساس تدبیر روح صورت می گیرد. لذا مراد از اولین بیت- که مبارک است- قلب معنوی است- که هرگونه برکتی از اوست و هر تدبیر و هدایتی نسبت به مراتب دانی انسانی است- از قلب انسان سرچشمه می گیرد. حج این بیت، از سوی خدا مقدر است و انسان باید راهی به درون باز کند.

کسی که به این مسیر برود و در این راه گام نهد، بر آیات، اسرار و حقایق معنوی واقف می شود و برای خود زاد اخروی برمی گیرد. چنین کسی به علوم حقیقی و موت ارادی نائل آمده و حجاب ها را یک به یک پشت سر می گذارد و به تدریج به مدینه واقعی و کعبه مقصود گام می نهد و این حج انفسی است که حج انسان های باایمان و اهل حقیقت است.

از منظر عرفانی، حج دو گونه است : یکی «حج غیبت» و دیگری «حج حضور»؛ کسی که در مکه است، اما از صاحب خانه غایب، همانند کسی است که در خانه خود است؛ زیرا هر دو در غیبت است و کسی که در خانه خود حاضر باشد همانند کسی است که در مکه حاضر است.

اما حضور در مکه از حضور در خانه اولی است؛ لذا حج جهادی است برای کشف و مشاهده و از این رو، مقصود حج، دیدن خانه نیست بلکه رؤیت و شهود باطنی صاحب خانه است. از عارفی نقل است که گفت:

«در نخستین حج، من بجز خانه هیچ چیز ندیدم، دوم بار خانه و خداوند خانه دیدم و سوم بار همه خداوند خانه دیدم هیچ خانه ندیدم.» 

از این روست که عارفان گفته اند: «أظلم الأشیاء دار حبیب بلا حبیب». 

عارفان برای حج و مقام ابراهیم دو مقام معتقدند: یکی «مقام تن» و دیگری «مقام دل»؛ مقام تن، احرام، دخول به حرم، طواف، نماز، سعی، تقصیر، مزدلفه، رمی، هَدی، وقوف به منا و رمی جمرات است. اما مقام دل که اشاره به باطن حج دارد، مقام خُلّت ابراهیم است. در این موضع، حاجی باید از عادات اعراض کند، به ترک لذات بپردازد، از ذکر غیر او پرهیز و از تمامی ماسوا اجتناب کند، سنگ به هوای نفس زند تا به مقام امن الهی و رمی از اغوای شیطان نایل شود.

آنگاه که ابراهیم به مقام خلّت رسید و خلیل اللَّه نام گرفت، از علایق گذشت و دل از غیر او بگسست. آنگاه که ابراهیم به منجنیق آمد و او را به سمت آتش پرتاب کردند، جبرئیل آمد و از او پرسید: آیا حاجتی داری؟ ابراهیم پاسخ داد: «أمّا إِلَیکَ فَلا»، سپس جبرئیل پرسید: از خدا هم حاجتی نداری؟ ابراهیم پاسخ داد: «حسبی مِن سؤالی علمه بحالی».

خواجه عبداللَّه انصاری درباره حکمت نامگذاری حج لطیفه ای دارد. او ذیل آیه «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ …»؛ «حج در ماههای معینی است …» درباره دو حرف حج چنین می گوید:

حاء اشارت است به حلم خداوند با رهیکان خود، جیم اشارت است به جرم بندگان و آلودگی ایشان، چنانستی که اللَّه گفتی: بنده من اکنون که جرم کردی باری دست در حبل حلم من زن و مغفرت خواه که بیامرزم، که هر کس آن کند که سزای وی باشد، سزای تو نابکاری و سزای من آمرزگاری! «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ». بنده من! اگر زانک عذر خواهی، عذر از تو و عفو از من، جرم از تو و ستر از من، ضعف از تو و برّ از من، عجز از تو و لطف از من، جهد از تو و عون از من، قصد از تو و حلم از من. بنده من! چندان دارد که عذری بر زبان آری و هراسی در دل و قطره آب گرد دیده بگردانی، پس کار وامن گذار، بنده من! وعده که دادم راست کردن بر من، چراغ که افروختم روشن داشتن بر من، در که گشادم بار دادن بر من، اکنون که فرا گذاشتم در گذاشتن بر من، اکنون که به دعا فرمودم، نیوشیدن بر من اکنون که به سئوال فرمودم، بخشیدن بر من هر چه کردم، کردم، هر چه نکردم باقی بر من.»

خواجه به همین مضمون در جای دیگر اشاره دارد 

«مرا خداوندی است که اگر گناه کنم نراند و نعمت باز نگیرد و اگر باز آیم بپذیرد و بنوازد و اگر روی به درگاه وی آرم نزدیک کند و اگر برگردم باز خواند و خشم نگیرد.»

آگهی بیشتر...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “فروش فیش حج عمره در تهران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فروش ویژه فیش حج عمره

فروش تهران فقط 14.5 میلیون تومان

فیش حج عمره با اولویت خاص می خوای؟

می خوای نوبت اول اعزام شی ؟

یا صبر می کنی نوبت بعدی ؟

کارشناس شرکت هفت آسمان

شماره موبایل خود را در کادر وارد نمایید تا کارشناسان ما با شما تماس بگیرند.
قیمت فیش حج عمره در تهران